نشستم پای کامپیوتر و خبرهای مختلف را راجع به دانشجویان وروزنامه نگاران میخونم و حرص می خورم، اما به این یکی که رسیدم اشکم سرازیر شد. آخه مگر چکار کردند.

مرتضوی خطاب به خانواده یک دانشجو: «به فکر سنگ‌قبر برای فرزندتان باشید»!  

خدا به خانواده هاشون صبر بده و به خودشون هم روحیه و نیرو .

آگهی تبلیغاتی

" خیلی خوب می نویسی موفق باشی ! "
 
این جمله رو توی قسمت نظرات دیگران خیلی از  وبلاگ ها می بینیم. یکی هم چند وقت پیش خیلی شاکی شده بود و توی وبلاگش نوشته بود یا درست و حسابی نظر بدید یا اصلا اینم ننویسید. خلاصه با خودم گفتم شاید یکی خسته است، یا با کسی دعواش شده حوصله نداره یا چیزی به ذهنش نرسه اونموقع، اینجوری می نویسه . اما برای یادداشت قبلی که یک شعر نوشته بودم و حالت یک یادداشت در هر صفحه را انتخاب کردم و به بقیه مطالب هم دسترسی نبود دو سه تا ایمیل با جمله فوق داشتم، که تعجب مرا برانگیخت و متوجه شدم که نخیر این جمله آگهی تبلیغاتی وبلاگ و آدرس ایمیل بعضی هاست . یک موقع نگویید چقدر خنگی که تازه اینو فهمیدی !! آخه بچه خیلی مثبت فکر می کنه !( از بس کتابهای تفکر مثبت خوندم ؟!!! )

توجه ! توجه !
                           لطفا روی در و دیوار نظر خواهی دیگران آگهی تبلیغاتی ننویسید.

برای دانشجویان در بند


به گلهای سپید بی نام

__  کجا دیده ام، پیش ازین ها شما را ؟
      در آفاق افسانه یا خوابی از کوچهء کودکی ها
      چنین چهره های غریب آشنا را ؟

__  مگر ناگهان رسته اید؟
       که این جاده را بارها رفته بودم،
       و یا من همیشه ز سطح وجودم
        به سوی شمایان نظر کرده بودم، 

__  که در عمق خود این چنین زندگانید
      و تنهایی روح را در سلوک شمایان رهی نیست
      که تعلیم تان داده این کیمیا را ؟

__  درین فرصت بی زمان و کرانه
      چکاوک چه خوش می برد مرگ خود را
      از این لحظه تا لحظه شاد دیگر
      بدان سان که هر بو ته ای از شما، برگ خود را.

__ مرا شست و شو داد  دیدارتان از شب و شک
     سپاس !
     درین طرفه آنات هم جاودان هم گریزان،  شما را
     سپاس ای عزیزان شما را .


                                                     ( م . سرشک )